طریقه خواندن نماز عید قربـان + داستان کوتاه

نماز عيد قربان

روز دهم ذيحجه،روز عيد قربان(عيد اضحى)و از بزرگترين اعياداسلامى است كه اعمال و دعاهاى خاصى دارد.

يكى از نمازها،«نمازعيد قربان »است كه مثل نماز عيد فطر،دو ركعت است و به همان صورت و در همان وقت و با همان شرايط خوانده مى شود. چه در روز عيد فطر و چه قربان،پيش از نماز و پس از آن(در نمازقربان،تا ده نماز پس از نماز عيد)تكبيرهايى گفته شود،كه همه،بزرگ شمردن خدا و توحيد و ستايش او و شكر بر نعمت هدايت است. در قنوت نماز عيد،آنگونه كه گذشت،دعاى «اللهم اهل الكبرياءو العظمة... »بهتر است. در اين دعا،خدا را به عظمت،جبروت،عفوو رحمت و بخشش مى شناسيم و ياد مى كنيم و از او،به حق و منزلت اين روز بزرگ،كه عيد مسلمانان و مايه شرافت و افتخار پيامبر و خاندان اوست،درخواست مى كنيم كه بر«محمد و آل او»درود فرستد و ما را ازخيرها و بركات خويش بهره مند سازد.

جمله اى كه در اين دعا آمده،جامع ترين درخواستى است كه مى توان از خدا طلبيد.از پروردگار مى خواهيم كه: خدايا،در هر خيرى كه محمد و آل محمد را در اين روز،واردساختى،مرا نيز داخل گردان و از هر بدى كه محمد و آل محمد را در اين روز،بيرون ساختى،مرا نيز خارج گردان.

خدايا...من از تو بهترين چيزها را مى طلبم كه بندگان صالح تو،ازتو خواسته اند.

و به تو پناه مى برم از هر بدى كه بندگان مخلصت،از آن به تو پناهنده شده اند!

نماز عيد حق رهبرى

در اسلام،آئين هاى جمعه و عيد،از منصب هاى وابسته به حكومت حق و رهبرى اسلامى است و اگر قدرت هاى ستمگر،آنها را در استخدام اهداف خويش مى گرفتند،غاصبانه بوده است.

حتى نصب افراد براى اقامه نماز جمعه و عيد و مراسم حج و...ازاختيارات و شئون حكومت و ولايت امر است.از اين رو،بودن اينگونه امور در اختيار و سيطره نالايقان،براى(آل محمد) حزن آور است.امام باقر(ع)در حديثى به اين حقيقت اشاره فرموده است:

ما من عيد للمسلمين،اضحى و لا فطر،الا و هو يجدد فيه لآل محمد حزن،قيل:و لم ذلك؟ قال(ع):لانهم(ع)يرون حقهم فى يد غيرهم. براى مسلمانان، هيچ عيد قربان و عيد فطرى نيست، مگرآنكه اندوه آل محمد(ص)در آن افزون و تجديد مى شود.

پرسيدند:چرا؟فرمود:براى آنكه اهلبيت(ع)،حق خويش را در دست ديگران مى بينند!...

و چه مظلوميتى براى خاندان عصمت،بالاتر از اين كه حتى اعياداسلامى هم براى آنان اندوهبار باشد و خاطره غضب حق و انحراف مسيررهبرى جامعه را بياد آورد!

استخوان بی‌نماز

شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شكایت از فقر و نداری كرد حضرت فرمود: مگر نماز نمی‌خوانی عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می‌كنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمی‌گیری عرض كرد سه ماه روزه می‌گیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می‌كنی یا به كدام معصیت گرفتاری عرض كرد یا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرموده‌ی خدا را بكنم

حضرت متفكرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض كرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام می‌رساند و می‌فرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشكی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی‌نمازی می‌باشد به شومی آن استخوان از خانه‌ی این شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرموده‌ی آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.

انوار المجالس