نماز بی روح مانند طبیب مرده!

مهمترین هدف خلقت انسان ، رسیدن به کمال که همان قرب الهی است، تعریف کرده اند.

راه رسیدن به کمال و قرب الهی ، عبودیت و بندگی است؛ و برترین جلوه ی بندگی در نماز تجلی می یابد، اما نه هر نمازی!

گاه می شود انسان به ظاهر نمازگزار است، اما به مقام نمازگزاری راه نیافته است؛ چرا که نمازی مرده و بی روح از او صادر می شود، نماز بی روح مانند طبیب مرده است که کاری از او بر نمی آید و درد بیمار را درمان نمی کند.

یکی از عواملی که به نماز روح می بخشد، «حضور قلب» است؛ اینکه انسان هنگام نماز، نماز بخواند و با خدای خویش سخن بگوید.

این امر ممکن و شدنی است، هر چند برای افراد مختلف یکسان محقق نمی شود و دارای مراتب است؛ و حتی میان دو نفر به یک میزان نیست.

"برگرفته از دانش نویسنده «سجّـاد جـوادی»"

مثالی زیبا برای حضور قلب در نماز

چطور اگر انسان در هنگام تفریح، بازی و سرگرمی دست و پایش آسیب ببیند، از شدت شوق و علاقه، متوجه نمی شود و با همان مجروحیت بازی خود را ادامه می دهد؛

اما نمی توان از شدت شوق به خدا و درک جمال او، از خود بی خود شد و حضور قلب داشت؟

آیا به راستی نمی توان در نماز، از غیر خدا غافل شد؟

"برگرفته از کتاب نماز و حضور قلب در آن"

مواردی در رابطه با پیدا کردن حضور قلب در نماز

برای اینکه در نماز حضور قلب پیدا کنیم باید چه مواردی را رعایت کنیم؟

 برای تحصیل حضور قلب رعایت امور زیر لازم است:


1. معرفت خداوند بزرگ که مانع توجه به مسائل کم اهمیت دنیوی می گردد؛

2. تمرکز حواس و عدم توجّه به مسائل و کارهای پراکنده؛

3. انتخاب محل مناسب؛

4. دوري از گناه؛

5. شناخت فلسفه و معني نماز؛

6. انجام مستحبات؛

7. تمرين و استمرار.


"سوال یکی از عزیزان بازدیدکننده بود که طبق گفتار آیت الله مکارم شیرازی پاسخشان را داده ایم"

حکایت واقعی حضور قلب در نماز

همانطور که در پست "بحثی در مورد حضور قلب در نماز" عرض کردیم که حکایتی جالب در مورد حضور قلب در نماز بگوییم؛ در این پست عمل خواهیم کرد:

روزی پیرمردی غریبه به مسجد می رود و همراه با جماعت به امام اقتدا میکند و شروع به خواندن نماز می کند.

الله اکبر،

بسم الله الرحمن الرحیم، الْحَمْدُ للَّهِ رَب ...

رکعت اول تمام شد و در رکعت دوم پیرمرد همانجا نشست و ساندویج پنیرش را از جیبش در آورد و شروع به خوردن آن کرد!

فرد کنار این پیرمرد در حین خواندن نماز به منظور اعتراض به رفتار پیرمرد بلند الله اکبر گفت،

اما پیرمرد اعتنایی نکرد و به غذا خوردنش ادامه داد!

تا اینکه نماز تمام شد؛  هر کس به پیرمرد به عنوان اعتراض چیزی می گفت.

یکی گفت: پیرمرد مگه نمی دانی شکستن نماز گناه بزرگی است؟

پیرمرد گفت: بله، خوب می دانم!

- مگه نمی دانی با شکستن نماز خودت، نماز ما را هم شکستی!

- بله، خوب می دانم!

- مگه آداب نماز جماعت خواندن بلد نیستی؟

- به خوبی بلدم!

- ...

خلاصه از مردم سوال و از پیرمرد جواب.

پیرمرد گفت، امام جماعت می داند که چرا من در رکعت دوم نمازم را قطع کردم!

امام جماعت که دید بین مردم و پیرمرد اختلاف نظر هست روبه آن ها کرد و گفت چی شده؟ ماجرا از چه قراره؟

پیرمرد بلند شد و به امام جماعت گفت: شما به مردم بگویید که چرا من نمازم را در رکعت دوم قطع کردم!

بگویید که در رکعت دوم به چه فکری فرو رفته بودید که حواستان به نماز نبود!

امام جماعت با تعجب گفت: واقعیتش فاصله ی خانه ی ما تا مسجد بسیار زیاد است و با پای پیاده آمدن کمی خسته کننده است، تصمیم داشتم که بعد از خواندن نماز الاغی بخرم که در رکعت دوم به این فکر میکردم که رنگ الاغم چه رنگی باشه بهتره!

پیرمرد هم گفت: دیدم که خواندن چنین نمازی باعث می شود که مرا از خوردن ساندویج پنیرم باز دارد و بخاطر همین خواندن این نماز را رها کردم ... !


پیام و نتیجه ی اخلاقی:

همانطور که در پست قبلی عرض کرده بودم، خواندن نماز بدون حضور قلب و توجه به خدای متعال، فقط و فقط ما را از انجام کارهای روزمره باز می دارد، و نخواندن چنین نمازهایی بهتر است!

"دستنوشته سجّـاده جـوادی : به نقل از استاد کافی | پایگاه جـامع دنیای نیاز به نـماز"

::. به امید آنکه همه ی ما نمازهایی با حضور قلب بخوانیم .::

بحثی در مورد حضور قلب در نماز

"بسمه تعالی"
سلام، امروز بحثی در رابطه با حضور قلب در نماز  مطلب خواهیم گذاشت.

میخوام بگم که وب دنیای نیاز به نـماز کمتر مطلبی در رابطه با حضور قلب داشته و گذاشته ایم؛
یعنی اگر در موتور های جستجوگر در مورد حضور قلب در نماز بگردیم، تعداد انگشت شماری در مورد این حضور قلب مطلب نوشته اند و اکثر وبلاگها هم همان مطلب را در وبلاگهایشان کپی پیست کرده اند؛
به حمد خداوند من 80% از مطالب این پایگاه را خودم نوشته ام و دوستار کپی پیست هم نیستم!
از موضوع اصلی مان فاصله نمی گیریم؛

خداوند و بزرگان دین در مورد حضور قلب در نماز بسیار بسیار احادیثی فرموده اند، بسیار زیاد در مورد حضور قلب نقل است، از کلیپ و صوت گرفته تا پوستر و مقاله، همه و همه در مورد حضور قلب در نماز گفته اند و تاکید اصلی نماز خواندن حضور قلب در آن است!
اما چه فایده؟

یک روز نمازهایتان را پیش خودتان مرور کنید ...
ما شیعیان که ادعای شیعه بودن می کنیم کمتر کسی و کمتر نمازی است که در آن حضور داشته باشی؛
بدبختی ما اینجاست که در نماز یادمان به فلان چیز و فلان کار و فلان بدهکاری میافتد،
این نماز، نماز نیست ...

عزیز من، هر موقع دیدی خواندن نماز به میلت نیست، اصلا نخوان!
انشالله در پست بعدی حکایتی در مورد همین حضور قلب نداشتن در نماز، خواهیم گفت؛

نصف بیش تر ما به اصطلاح نماز خوان هستند، که با نخواندنش در یک عرض است.
بیشتر ماها یا از اجبار نماز میخوانیم ویا از روی عادت!

ای کاش ما از روی عشق نماز میخواندیم، ای کاش ما از روی دلتنگی نماز میخواندیم، ای کاش برای فرا رسیدن اذان لحظه شماری میکردیم، ای کاش ... .

نه! واقعا کدوم ما از روی میل و عشق خداوند نماز میخوانیم؟

نماز خواندن مثل تلفن کردن است، هر موقع دلت برای دوستت تنگ میشه بهش زنگ میزنی، حداقل نیم ساعت و حداکثر چند ساعت باهاش حرف میزنی!
حالا نماز هم یک نوع زنگ زدن است، آن هم زنگ زدن به بهترین دوست ها، آفریدگار تو، پدید آورنده ی هستی ...
یعنی حاضر نیستی با ایشان 10 دقیقه هم حرف بزنی؟
او را ستایش کنی و شکر اش را بجای آوری؟

هر موقع دلت تنگ شد، یه دو رکعت نماز بخونی، از خدا کمک بخواهی، بابت تمام نعمت هایی که بهت داده، که شاید خیلی ها حسرت به دست آوردن چنین نعمت هایی را میخورند، ازش تشکر کنی!
یه تشکر خشک و خالی ...

هر موقع که حوصله اش را نداشتی، میدونی که تمرکز حواس نداری، میدونی که نمی تونی وجود خدا را حس کنی، میدونی که ... ، نماز نخوان!

که این بهترین راه است، چون وقتی نمی تونی وجود خدا را حس کنی، با کی میخواهی حرف بزنی؟
از کی میخوایی تشکر کنی؟
که خواندن و نخواندن چنین نمازهایی در یک عرض است،

خود خداوند فرموده که حق الله را می بخشه!
پس نمی خواد با خواندن چنین نمازی خودت را گول بزنی که ثواب برده ای و رفع تکلیف کرده ای!

من نمی گم نماز اول وقت بخون، نمی گم همیشه نماز بخون، نمی گم همیشه ذکر خدا بر لب داشته باش!
اما میگم حداقل سالی یک بار نمازی بخون که بتونی وجود خدا را حس کنی، فقط و فقط حواست به خدایت و نمازت باشه!
باور کن که یک رکعت چنین نمازی می ارزه به یک عمر به تمام نماز هایی که بدون حضور قلب خواندی!

بحث را جمع میکنم و در مطالب آینده، انشالله به لطف خداوند، با ذکر احادیث گوناگون به این بحث عمیقاً می پردازیم.

"دستنوشته سجّـاد جـوادی : پایگاه جـامع دنیای نیاز به نـماز"

 " اللـ هم عجــل لـولیـک الفرج "

حضور قلب در نـماز


شاید بتوان همه مراتب عبادات و مقدمات آنها را وابسته به امر مهم حضور قلب دانست؛

چرا که حضور قلب یعنى حضور در محضر ملکوت خداوندگار و این نه تنها مقدمه لازم همه اعمال و اذکار بلکه بزرگترین نتیجه و مقصود مورد نظر است.

یکى از اسرار عبادات و فواید مهم، که هم مقدمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخر در تحت اراده الله و متحرک به تحرک الله شود و قواى ملکوتیه و ملکیه نفس از جنود [سپاهیان] الله شوند و همگى نسبت به حق‌ تعالى سمت ملائکه‌الله را پیدا کنند... ؛

و نتیجه این تسلیم اراده به حق در دار آخرت آن شود که حق‌ تعالى اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او رامثل اعلاى خود قرار دهد و این سلطنت الهیه‌اى است که به بنده دهند از براى ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهاى نفسانیه و اطاعت ابلیس و هیچ یک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمى‌شود مگر با حضور قلب کامل.

اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهى باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکندو شبه لهو و بازى است.

از حضرت رسول ختمى‌ مرتبت روایت است که “عبادت کن خداى تعالى را چنانچه گویا او را مى‌بینى و اگر تو او را نمى‌‌بینى او تو را مى‌بیند.”

آنچه گذشت تنها بخش کوچکى ازنظر اهل دل بر باطن نماز است و هرکس در هر مرتبه‌‌اى مى‌تواند از نماز و عبادات بهره خاص خود را ببرد و این رمز وجوب نماز است برهمه افراد مکلف و نهى از ترک آن‌که سبب هلاکت انسان در دنیا و آخرت و دورى از مسیر سعادت است.

علل و عوامل حواس پرتی در نماز چیست؟

وقتي از علما در مورد حال خود سوال كند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود، مقداري مشكل حل خواهد شد.

بالاتر اين كه، به عمل خود علما نگاه كند و ببيند كه آنها هم مثل او اين قدر حساسيت دارند يا عملشان بر خلاف او است؟ اگر عملكرد علما را برخلاف خود يافت، پس بايد بداند كه يقيناً دچار وسواس شده است.

1. تندخواني و شتاب زدگي:

از موجبات حواس پرتي، تند خواني و تعجيل در اتمام نماز است، كه علت سريع خواني هم، عدم اهتمام به نماز است. چرا كه چنين افرادي، نماز را فقط براي رفع تكليف مي خوانند، لذا با كراهت و بي ميلي عبادت را انجام مي دهند و در نتيجه احساس خستگي مي كنند.
انگيزه تند خواني، حاضر شدن نزد محبوب كذايي است و از اين كه چند لحظه اي در نزد كسي كه قلبش متوجه او نيست ايستاده، رنج مي برد و مي خواهد هر چه سريعتر به طرف كسي يا كاري كه دوست دارد پرواز كند. و ...

ادامه نوشته

درمان حواس پرتي در نماز

یکی از دردآورترین مسائلی که برای ما مسلمانان وجود دارد و همیشه باعث رنجش خاطر ما شده این است که در حال نماز خواندن حضور ذهن نداریم و در آن چند دقیقه نمی‌توانیم افکار خود را متمرکز کنیم و بهتر و بیشتر در عالم ملکوتی و روحانی دیدار و لقاء‌ محبوب به پرواز در آییم .

حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب مراحل اخلاق در قرآن می‌فرمایند: . . . .

براي خواندن ادامه،به ادامه مطالب برويد

ادامه نوشته