پسرم نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه را كه براى خود دوست دارى براى ديگران نيز دوست بدار، و آنچه را كه براى خود نمى‏پسندى، براى ديگران مپسند. به ديگران ستم روا مدار، آنگونه كه دوست ندارى به تو ستم شود. نيكوكار باش، آنگونه كه دوست دارى به تو نيكى كنند، و آنچه را كه براى ديگران زشت مى‏دارى براى خود نيز زشت بشمار...  آنچه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، در باره ديگران مگو. بدان كه خود بزرگ بينى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است ...


پسرم همانا من به تحقيق تو را از دنيا و حالت‌ ها و نابودی و دگرگون شدن و انتقال آن از حالی به حالی ديگر آگاه ساختم، همچنين از آخرت و آنچه در آن برای اهلش آماده گشته به تو خبر دادم و درباره هر دو (يعنی دنيا و آخرت) مثَلهايی برای تو زدم تا از آن مثل ها عبرت بگيری و آنها را راهنمای خود قرار دهی. همانا مثل آن كس كه دنيا را آن گونه که هست بشناسد(1)، مانند گروهی مسافر است كه در سر منزلى بى آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد كوچ كردن به سرزمينى پر نعمت و سرايی پر آب و گياه را دارند. پس مشكلات راه را تحمّل مى‏كنند، و جدايى دوستان را مى‏پذيرند، و سختى سفر، و ناگوارى غذا را با جان و دل قبول مى‏كنند؛ تا به سرايی وسيع، و منزلگاهی أمن، با آرامش قدم بگذارند و از تمام سختى‏هاى طول سفر احساس ناراحتى ندارند و هزينه‏هاى مصرف شده را بی‌ مورد نمی دانند و زيان به شمار نمى‏آورند. و هيچ چيز براى آنان دوست داشتنى نيست جز آن كه به منزل أمن، و محل آرامش برسند.

امّا مثل آن کس که فريب دنيا را بخورد همانند گروهى است كه مى‏خواهند از جايگاهى پر از نعمت به سرزمين خشك و بى آب و علف كوچ كنند. پس در نظر آنان چيزى ناراحت كننده‏تر از اين نيست كه از جايگاه خود جدا ‏گردند و ناگهان عازم محلی که به آن خواهند رسيد و به آن منتقل خواهند شد، بشوند.

... پسرم تو شكار مرگى هستى كه فرار كننده از آن نجاتى ندارد، و اين شکارچی هر كه را بجويد به آن مى‏رسد، و سرانجام او را مى‏گيرد. پس، از مرگ بترس! نكند زمانى سراغ تو را گيرد كه در حال گناه يا در انتظار توبه كردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بين تو و توبه فاصله اندازد، كه در اين حال خود را به هلاکت انداخته ای.

پسرم فراوان به‌ياد مرگ و به ياد آنچه كه به سوى آن مى‏روى و پس از مرگ در آن قرار مى‏گيرى باش. تا زمان ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نيروى خود را افزون، و كمر همّت را بسته نگهدار كه ناگهان نيايد و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگى فراوان دنيا پرستان، و تهاجم حريصانه آنان به دنيا، تو را فريب دهد؛ چرا كه خداوند تو را از وضعيت دنيا آگاه كرده، و خود دنيا نيز از وضع خود تو را با خبر ساخته، و بدی های خود را برای تو آشکار نموده است...

دين و دنيايت را به خدا مى‏سپارم، و بهترين خواسته الهى را در آينده و هم اكنون، در دنيا و آخرت، براى تو مى‏خواهم، والسلام.

اين است فرازهايی از دل نوشته های پدر و پيشوايی مهربان و آگاه به فرزندش امام حسن (عليه السلام)، که گويا در فراسوی ساليانی دراز ضمير آزادگان و حق جويان را به تفکر و تأمل وا می دارد.


"برگرفته از کتاب گرانقدر نهج البلاغه، نامه سی و يکم"